تکون های نینیش زیر دست باباسی
دخترکم سلام عزیز دلم ... روز یکشنبه مجبور شدیم سرویس کالسکه ای برای شما گرفته بودیم رو پس بدیم اما خب زیادم بد نشد حالا بهترشو میخوام برات بگیرم راستش اون از اول هم زیاد به دلم ننشسته بود... یکم دیر شد خبرا اما میخوام بگم که بدونی بعدا ... روز یک شنبه ظهر بود بابایی دستشو گذاشته بود رو شکمم و داشت با شما حرف میزد یهو زیر دست بابایی دو بار محکم لگد زدی و تکون خوردی واییییییییییییی بابایی خیلی ذوق کرده بود و همش جای دستشو میبوسید میگفت دخترمو حس کردم ... خیلی خوشحال بود و تجربه خوبی بود براش ... سرویس خواب (روتختی) و قنداق فرنگی و اویز تختم خریدیم انشالا وقتی کامل بشه سیسمونی ات عکسشو میزارم برات خیلی دوستتدارم ...